به بن بست خورده نیرنگت
ترانه سرا:مالک سواعدی کی میگه چونکه معتادی، باید وحشی و بد باشی
ترانه سرا:مالک سواعدی نازِ نگاه تو تو می دونی که بی تقصیره قلبم من و این تلخیِ بودن حس خوب
آروم آروم،داره بارون
ترانه سرا:مالک سواعدی بوی خوشبختی وقتی میگم تو عزیزی
این فقط یه ادعا نیست غصه هم وقتی نباشی لحظه ای ازم جدا نیست وقتی میگم تو عزیزی یعنی حرفام صادقانه ست حسّی که من، به تو دارم خیلی پاک و عاشقانه ست وقتی میگم تو عزیزی یعنی سخته بی تو بودن یعنی واژه های شعرم فقط از تو میسرودن واسه ما که غرقِ عشقیم تازه این اولِ راهه یعنی با هم که بمونیم زندگیمون روبراهه نگو ما آخرِ خطیم چرا قلبت نا امیده؟ حسّی که من، به تو دارم بویِ خوشبختی رو میده ترانه سرا:مالک سواعدی
من و تو
میگی میخام با غمه عشق
طرحه روزامو بسازم من میگم بازی تمومه من نمیخام که ببازم تو میگی بازی کدومه؟ عشقه ما، یه عشق پاکه من میگم عاشقی مُرده خیلی وقته زیره خاکه تو میگی نازه نگامو آخه جز تو، کی خریده؟ من میگم حسّ نگاهت دیگه از سرم پریده تو میگی ،چه نا امیدی نمی ترسی از ندامت؟ من میگم، از ما گذشته تو بخیر ، ما به سلامت تو میگی تنهایی سخته بی تو تلخه روزگارم من میگم خدانگهدار دیگه بات کاری ندارم
ترانه سرا:مالک سواعدی
شعر کوتاه فراغ
خداوندا تو میدانی که من غمگینِ غمگینم بمیرم یا بسازم با غمم با دردِ سنگینم خداوندا فراوان غصه ها از سینه می چینم به دادم میرسی یا نه؟ من امشب از فراغی تلخ میمیرم
شاعر:مالک سواعدی طلوع صبح
درسته غرقه اندوهم ترانه سرا مالک سواعدی
ترانه های مالک سواعدی ترانه های من درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |